آبشار یخ



من دوست دارم خودم رو به عنوان آدم معقول منطقی ای بدونم. یعنی درواقع ایده ال کاراکترم اینه که به راحتی بهم نریزم و بتونم شرایط رو کنترل کنم. و فکر میکنم تا حد زیادی به هدفم رسیدم. عصبانیتم اکثر اوقات کنترل شده‌اس، غم و ناامیدیم کنترل شده‌اس و حتی شادی و هیجانمم همینطور. بعد از گذروندن دوره کرونا و اضطراب و افسردگیم اونا رو هم کنترل کردم.

تنها حسی که هنوز اونقدر غلبه نکردم بهش ترسه. مخصوصا وقتی به موضوعاتی میرسه که خودم روشون کنترل ندارم. بلاهای طبیعی یه مثالشه هنوز هم فکر به زله باعث میشه کل وجودم یخ بزنه. ولی خب احساس میکنم اون بخش طبیعی از وجود انسانه. 

امشب بهم ثابت شد که پیشرفت کردم. حتی وقتی جو متشنجه هم میتونم خودمو کنترل کنم. میتونم اطراف رو اروم کنم و کنترل کنم. و این خوبه. بچه که بودم وقتی یکی عصبانی میشد گریه ام میگرفت. نمیدونم چرا. انگار میترسیدم. و این که صدای بلند اذیتم میکرد (و میکنه) کمکی بهم نمیکرد. و خب خیلی نسبت به اونموقع تغییر کردم.

این اولین سالیه که میخوام برای خودم هدف بذارم و درنهایت ببینم چقدر بهش نزدیک میزنم. البته من خیلی به برنامه هام عمل نمیکنم ولی خب ضرر که نداره. 

دلم میخواد بتونم کنترل بیشتری روی تایمم داشته باشم. بتونم حداقل تا یه حدی برنامه بریزم. نمیگم برنامه دقیق یا یه همچین چیزی چون اصلا تو ذاتم نیست ولی در حدی که کارای مهمم رو بتونم انجام بدم. 

یه چیز دیگه ام بود که درمورد شخصیتم بود ولی کاملا یادم رفت. یادم بیاد میام مینویسمش. :)))

 

۵ فروردین ۱۴۰۲


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها